کد مطلب:315123 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:180

پسر بچه چشمش باز شد
برادر سید جعفر از سید یوسف سید كریم غریضی موسوی كرامتی را چنین نقل نمود:

سال 1977 میلادی بود، روزی در حرم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بودم. مشاهده نمودم زایری از لبنان به همراه همسرش به زیارت آمده اند. آنها پسربچه ای لال و كور به همراه داشتند. پدر آن كودك در اطراف ضریح دور می زد و طواف می نمود و متوسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام بود و پیوسته ندبه می نمود و با صدای بلند امام حسین علیه السلام را می خواند، تا این كه به درب شهدا رسیدند، همین كه وارد صحن شدند پسربچه چشمانش باز و زبانش آزاد شد، و شروع به دویدن در صحن مطهر كرد و اولین گفتارش: یا امام حسین علیه السلام بود.

مردم صدا به صلوات بلند كردند، خوشحالی و هلهله می نمودند و دور آن پسربچه را گرفتند و می بوسیدند و لباس های او را برای تبرك می ربودند. اطراف او را گرفته بودند و پیوسته می گفتند: اباالفضل! اباالفضل! به داد ما برس!

نیروی های امداد به كمك او آمدند و او را از دست مردم رها كرده و با آمبولانس به جای ایمنی منتقل نمودند. [1] .


[1] همان مصدر ص 135.